0

مبانی و گستره حقوقی آزادی بیان

دسته بندی ها : مقالات و مطالب حقوقی 3 دی 1394 مدیر سایبرلا 605 بازدید

لازم است مرز آزادی بیان مشخص شود تا به بهانه آزادی بیان، به مقدسات اسلامی اهانت نشود؛ زیرا بسیاری از مباحثی که بیان می شود فکر و عقیده نیست، بلکه اهانت است.

گستره فقهی آزادی بیان

اسلام اصل آزادى بیان را همچون بیشتر آزادی ها پذیرفته است، اما براى آن حدودی متناسب با مبانی این آزادی در نظر گرفته است. این محدودیت ها به دلایل گوناگونی ایجاد شده است؛ همچون عدم اهانت به عقاید و مقدسات، جلوگیری از افکار و عقاید ناصواب و مضر، تعیین مکان و محیط مناسب برای بیان و نقد صحیح اندیشه و عقیده، رشد صحیح اندیشه و توسعه سالم علوم، تکامل روحی و سعادت انسان در پرتو فکر و اندیشه صحیح، ایجاد نظم و امنیت و حفظ حکومت و نظام سیاسی در جامعه و مانند آن.

بنابراین، لازم است مرز آزادی بیان مشخص شود تا به بهانه آزادی بیان، به مقدسات اسلامی اهانت نشود؛ زیرا بسیاری از مباحثی که بیان می شود فکر و عقیده نیست، بلکه اهانت است. به تعبیر یکی از نویسندگان، از آزادی ابراز عقیده، زمانی باید سخن گفت که اصولاً عقیده ای وجود داشته باشد و بتوان درباره آن بحث کرد؛ اما اهانت کردن، “عقیده” نیست، بلکه یکی از انواع جرم است (ابوحسین، 1371، ص 35).

برخی از مهم ترین حدود و ممنوعیت های آزادی بیان عبارت است از: ارتداد، کفر و انکار ضروری دین، افترا به خداوند، تکذیب آیات الهی، استهزا و تمسخر، دشمنی با خدا و رسول خدا ( صلّی الله علیّه و آله )، تهمت به پیامبر ( صلّی الله علیّه و آله )، سب و شتم و نصب، دین سازی در برابر دین اسلام، تبعیض در دین، تحریف دین، طعن در دین، بدعت در دین، استخفاف دین، فتنه و انحراف در دین، گفتار گمراه کننده و فریبنده، گفتار و جدال بیهوده و باطل، اهانت به مقدسات دیگران و مانند آن.

در این قسمت، برخی از مهم ترین حدود و ممنوعیت های آزادی بیان به طور خلاصه و در حد ذکر برخی آیات و یا احادیث مربوط به آن توضیح داده می شود. این حدود غالباً اعتقادی و مربوط به مقدسات است و ارتکاب آنها موجب اهانت به مقدسات می شود.

الف. ارتداد

ارتداد اعلام و بیان تغییر عقیده از اسلام است و موجب کفر می شود. به همین سبب، ممنوع و از حدود آزادی بیان است. خداوند متعال درباره ارتداد می فرماید: وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ (بقره: 217)؛ و مشرکان، پیوسته با شما مىجنگند تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند، ولى کسانى که از آیینشان برگردند و در حال کفر بمیرند تمام اعمال نیک (گذشته)شان در دنیا و آخرت بر باد مىرود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.

ب. کفر و انکار ضروری دین

کافر شدن به خدا، ملائکه، کتب، رسل و آیات الهی و قیامت و انکار ضروری دین از حدود و ممنوعیت های آزادی بیان است که در قرآن کریم ذکر شده: مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً (نساء: 136)؛ کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند در گمراهى دور و درازى افتاده است.

ج. افترا به خداوند

افترا و دروغ بر خداوند حرام و از صفات کافران و ظالم ترین هاست و کسی که به خدا افترا می بندد رستگار نخواهد شد: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ (یونس: 17)؛ چه کسى ستم کارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مىبندد، یا آیات او را تکذیب مىکند؟! مسلماً مجرمان رستگار نخواهند شد!

د. تکذیب آیات الهی

یکی دیگر از حدود آزادی بیان، تکذیب آیات الهی و معاد است. این تکذیب در ردیف کفر و موجب خلود در آتش جهنم است: وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدینَ فیها وَ بِئْسَ الْمَصیرُ (تغابن: 10)؛ و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند؛ جاودانه در آن مىمانند و (سرانجام آنها) سرانجام بدى است!

ه . استهزا و تمسخر

استهزای آیات و پیامبران الهی حرام و موجب ورود به جهنم است: ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتی وَ رُسُلی هُزُواً (کهف: 106)؛ (آرى،) این گونه است! کیفرشان دوزخ است؛ به خاطر آنکه کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به سخریه گرفتند.

در آیات دیگری، از مسخره کردن نهی شده است: وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (انعام: 10)؛ جمعى از پیامبران پیش از تو را استهزا کردند، اما سرانجام، آنچه را مسخره مىکردند دامانشان را مىگرفت (و عذاب الهى بر آنها فرود آمد).

و. دشمنی و مخالفت با خدا و رسول

یکی دیگر از ممنوعیت های آزادی بیان دشمنی و مخالفت با خدا و رسول خداست که موجب ذلت و خلود در جهنم می شود: أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فیها ذلِکَ الْخِزْیُ الْعَظیمُ (توبه: 63)؛ آیا نمىدانند هر کس با خدا و رسولش دشمنى کند براى او آتش دوزخ است. جاودانه در آن مىماند. این همان رسوایى بزرگ است!

ز. تهمت به پیامبر ( صلّی الله علیّه و آله )

تهمت نیز ممنوع و از حدود آزادی بیان است. تهمت به پیامبراکرم ( صلّی الله علیّه و آله ) با تعابیر گوناگونی همچون شاعر (انبیاء: 5)، جادوگر (ص: 4)، دیوانه (حجر: 6)، شاعر دیوانه (صافات: 36)، ساحر دیوانه (ذاریات: 52)، تهمت زننده (یونس: 38)، کاهن (الحّاقه:40ـ42)، دروغ گو (فرقان: 4)، نادان (اعراف: 67) و مانند آن انجام می شد.

ح. سب و شتم و نصب

سب، شتم و نصب از حدود و ممنوعیت های آزادی بیان هستند که به دلیل مترادف بودن، در یک قسمت ذکر شدند.

پیامبر اکرم ( صلّی الله علیّه و آله ) فرمودند:

ـ کسی که به علی ( علیه السلام ) دشنام دهد به من دشنام داده است و کسی که به من دشنام دهد به خداوند دشنام داده است (صدوق، 1378، ج 2، ص 67؛ همو، 1376، ص 97؛ طبرسى، 1403، ج 1، ص 282).

ـ کسی که دشمنی با علی ( علیه السلام ) را ابراز و اظهار کند با خدا جنگ کرده است (صدوق، 1376، ص 673).

ـ کسی که با علی ( علیه السلام ) خلیفه پس از من دشمنی را اظهار کند کافر است و با خدا و رسولش محاربه کرده است (علّامه حلّى، 1982م، ص 260).

ط. مقابله با دین اسلام یا ایجاد اختلال در آن

1. دین سازی در برابر دین اسلام: بیان و تبلیغ هر مکتب و مسلک دیگری در برابر دین اسلام ممنوع و از حدود آزادی بیان است: أَفَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ (آلعمران: 83)؛ آیا دینى جز دین خدا مىجویند، و حال آنکه آنچه در آسمان ها و زمین است خواه ناخواه تسلیم فرمان اوست، و به نزد او بازگردانده مى شوید؟

دین الهی مقبول و مورد رضایت خدا فقط دین اسلام است و هیچ دینی غیر از اسلام پذیرفته نیست: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً (مائده: 3)؛ امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم.

2. تبعیض در دین: تبعیض در دین و آیات و پیامبران الهی و ایمان به بعضی و کافر شدن به بعضی دیگر و نیز هرگونه التقاط در دین حرام است و موجب رسوایی در دنیا و گرفتاری در عذاب آخرت می شود: إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً (نساء: 150ـ151)؛ کسانى که خدا و پیامبرانِ او را انکار مىکنند، و مىخواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قایل شوند و مىگویند: به بعضى ایمان مىآوریم و بعضى را انکار می کنیم و مىخواهند در میان این دو، راهى براى خود انتخاب کنند آنها کافران حقیقىاند و براى کافران، مجازات خوارکنندهاى فراهم ساختهایم.

3. تحریف دین: تحریف و تغییر دادن، از مصادیق ممنوع آزادی بیان در دین است: أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (بقره: 75)؛ آیا انتظار دارید به (آیین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهاى از آنان سخنان خدا را مىشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مىکردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟!

4. طعن در دین: طعن و بدگویی کردن دربارۀ دین، از حدود آزادی بیان محسوب می شود: وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّه الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ (توبه: 12)؛ و اگر پیمان هاى خود را پس از عهد خویش بشکنند و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چراکه آنها پیمانى ندارند شاید (با شدت عمل) دست بردارند!

5. بدعت در دین: مطرح نمودن آنچه جزو دین نیست و نسبت دادن آن به دین، که با عناوینی همچون بدعت و خرافه بیان می شود، ممنوع است.

رسول خدا ( صلّی الله علیّه و آله ) فرمودند: هر بدعتى گمراهى و هر گمراهى در آتش است(کلینى، 1365، ج1، ص56).

امام باقر و امام صادق ( علیهِما السَّلام ) فرمودند: هر بدعتى گمراهى و هر گمراهى راهش به سوى آتش جهنم است (همان).

6. استخفاف دین: استخفاف و سبک شمردن دین ممنوع و از حدود آزادی بیان است.

امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) فرمودند: از رسول خدا ( صلّی الله علیّه و آله ) شنیدم که می فرمودند: من بر شما از استخفاف و سبک شمردن دین می ترسم. (ابن بابویه قمی، 1378، ج 2، ص 42؛ مجلسى، 1403، ج 69، ص 227).

امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند: زنا زاده نشانه هایی دارد؛ نشانه نخست او بغض و کینه نسبت به ما اهل بیت ( علیهم السلام ) است. نشانه دوم او این است که خواستار حرامی می شود که از او خلق شده است. و نشانه سوم او سبک شمردن دین است (ابن بابویه قمی، 1413، ج 4، ص 417؛ مجلسى، 1403، ج 69، ص 227).

7. فتنه و انحراف در دین: فتنه در لغت، معانی متفاوتی دارد: آزمایش، فریبندگی، اغوا و وسوسه، دسیسه، شورش و آشوب، بی دینی، سخن چینی (آذرنوش، 1383، ص 496). فتنه ای که موجب انحراف در دین و فکر انسان می شود، از حدود آزادی بیان و ممنوع است.

وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ (مائده: 49)؛ و در میان آنها [اهل کتاب]، طبق آنچه خداوند نازل کرده است، داورى کن، و از هوس هاى آنان پیروى مکن، و از آنها برحذر باش. مبادا تو را از بعض احکامى که خدا بر تو نازل کرده است، منحرف سازند!

8. گفتار گمراه کننده و فریبنده

گمراه و منحرف کردن نیز نامشروع و از حدود آزادی بیان است. ممنوعیت کتب و نشریات ضاله نیز به همین دلیل است.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ (لقمان: 6)؛ و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند. براى آنان عذابى خوارکننده است!

هر نوع گفتار و بیان فریبنده و گمراه کننده از حدود آزادی بیان و ممنوع است.

وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ (انعام: 112)؛ این چنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جن قرار دادیم. آنها به طور سرى (و درِگوشى) سخنان فریبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مىگفتند، و اگر پروردگارت مىخواست چنین نمىکردند (و مىتوانست جلوی آنها را بگیرد، ولى اجبار سودى ندارد) پس آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار!

9. گفتار و جدال بیهوده و باطل

یکی دیگر از حدود آزادی بیان، گفتار بیهوده و باطل است.

ـ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ (لقمان: 6)؛ و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند. براى آنان عذابى خوارکننده است!

– وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (حج: 30)؛ از سخن باطل بپرهیزید!

منازعه، مشاجره، مباحثه و جدل باطل در آیات الهی، از صفات کافران شمرده شده و حرام است.

وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ یُجادِلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آیاتی وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً (کهف: 56)؛ ما پیامبران را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نمىفرستیم؛ اما کافران همواره مجادله به باطل مىکنند تا (به گمان خود) حق را به وسیله آن، از میان بردارند. و آیات ما و مجازات هایى را که به آنان وعده داده شده است، به باد مسخره گرفتند!

10. اهانت به مقدّسات دیگران

هر دین و آیینی مقدّساتی دارد که پیروانش به آنها احترام می گذارند. از دیدگاه اسلام، اهانت به مقدّسات دیگران حرام است. خداوند متعال از دشنام دادن به کسانی که خداوند یکتا را عبادت نمی کنند نهی فرموده است؛ زیرا آنان نیز در مقابل، خداوند یگانه را سب می کنند:

وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ (انعام: 108)؛ (به معبود) کسانى که غیر خدا را مىخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند!

امام صادق ( علیه السلام ) در نامه ای خطاب به اصحابشان فرمودند: بپرهیزید از اینکه به دشمنان خدا دشنام دهید در جایی که (زمانی که) سخن شما را مىشنوند، “مبادا آنها از روى دشمنى و نادانى، به خدا دشنام دهند”. برای شما شایسته است که بدانید حد سب و دشنام دادن آنها به خدا چگونه است؛ زیرا هرکه به اولیای خدا دشنام دهد به خدا دشنام داده است. و چه کسی نزد خدا ستمگرتر است از کسی که موجب دشنام به خدا و اولیای خدا شود؟ (کلینى، 1429، ج 15، ص 7).

قسمت سوم: مبانی و گستره حقوقی آزادی بیان

آزادی بیان از دیدگاه حقوق داخلی و بین المللی دارای مبانی و حدودی است که در این قسمت، بررسی می شود:

الف. حقوق داخلی

مبانی و حدود آزادی بیان در قوانین داخلی بیشتر در قانون اساسی و قانون مطبوعات بیان شده است. در این قوانین، بر موازین و احکام اسلامی و منافع و مصالح عمومی، به عنوان مبانی آزادی بیان تأکید شده و اهانت به مقدّسات ممنوع گردیده است. بدین روی، در این قسمت، اصول و مواد قوانین مذکور بررسی می شود:

1. قانون اساسی: موازین اسلامی و مصالح کشور دو مبنای مهم آزادی بیان هستند که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکر شده اند. صدا و سیما، که رسانه ملی و مهم ترین ابزار آزادی بیان محسوب می شود، موظف به رعایت این مبانی است و در برنامه های صوتی و تصویری خود، نباید چیزی پخش کند که مخالف و مضر این مبانی باشد. براساس اصل یکصد و هفتاد و پنجم قانون اساسی، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد.

در اصل یکصد و هفتاد و پنجم پیش از بازنگری، بر انطباق آزادی انتشارات و تبلیغات با موازین اسلامی تصریح شده است: در رسانه های گروهی (رادیو و تلویزیون) آزادی انتشارات و تبلیغات طبق موازین اسلامی باید تأمین شود. این رسانه ها زیر نظر مشترک قوای سه گانه قضائیه (شورای عالی قضایی)، مقنّنه و مجریه اداره خواهد شد. ترتیب آن را قانون معین می کند.

موازین اسلامی از این نظر که تمام قوانین و مقررات باید بر آنها مبتنی باشد (اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) و در آزادی بیان نمی توان آنها را نادیده گرفت، مبنا محسوب می شوند، و از این نظر که در بیان، باید موازین اسلامی و حدود آنها محترم شمرده شود، از حدود آزادی بیان به شمار می آیند.

بنابر قانون اساسی، حدود آزادی بیان اخلال به مبانی اسلام و حقوق عمومی است و نشریات و مطبوعات، که از مهم ترین ابزارهای آزادی بیان هستند، ملزم به رعایت این حدود هستند. براساس اصل بیست و چهارم قانون اساسی نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می کند.

2. قانون مطبوعات: مبانی آزادی بیان در فصل سوم قانون مطبوعات (قانون مطبوعات، مصوب 22اسفند1364 مجلس شورای اسلامی) تحت عنوان حقوق مطبوعات بیان شده است:

ماده 3: مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسئولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند.

ماده 4: هیچ مقام دولتی و غیر دولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند.

ماده 5: کسب و انتشار اخبار داخلی و خارجی، که به منظور افزایش آگاهی عمومی و حفظ مصالح جامعه باشد، با رعایت این قانون، حق قانونی مطبوعات است.

حدود آزادی بیان در فصل چهارم قانون مطبوعات (قانون مطبوعات، مصوب 22اسفند1364 مجلس شورای اسلامی و اصلاحات مصوّب 21مرداد1377 و 30فروردین1379) تحت عنوان حدود مطبوعات بیان شده است. براساس ماده 6 این قانون:

نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی و حقوق خصوصی، که در این فصل مشخص می شوند، آزادند:

1. نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند؛

2. اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکس ها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی؛

3. تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر؛

4. ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، به ویژه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی؛

5. تحریض و تشویق افراد و گروه ها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج؛

6. فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه، اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقشه و استحکامات نظامی، انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی و محاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی بدون مجوز قانونی؛

7. اهانت به دین مبین اسلام و مقدّسات آن و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلّم تقلید؛

8. افترا به مقامات، نهادها، ارگان ها و هر یک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند، اگرچه از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور باشد؛

9. سرقت های ادبی و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروه های منحرف و مخالف اسلام ( داخلی و خارجی) به نحوی که تبلیغ از آنها باشد ( حدود موارد فوق را آیین نامه مشخص می کند)؛

10. استفاده ابزاری از افراد ( اعم از زن و مرد) در تصاویر و محتوا، تحقیر و توهین به جنس زن، تبلیغ تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی؛

11. پخش شایعات و مطالب خلاف واقع و یا تحریف مطالب دیگران؛

12. انتشار مطلب علیه اصول قانون اساسی.

ب. حقوق بین المللی

برخلاف قوانین داخلی، در اسناد بین المللی، مبانی و حدود آزادی بیان (بجز در اعلامیه اسلامى حقوق بشر) بیشتر مادی است و به دین به عنوان یک امر شخصی قابل تغییر و در ردیف سایر امور مادی نگاه شده است. به همین دلیل، مقدّسات از احترام و حمایت قانونی لازم برخوردار نیستند و در نتیجه، اهانت به مقدّسات مجازات قانونی خاصی ندارد. در میان قوانین و اسناد بین المللی، آزادی بیان در سه سند بیشتر مطرح شده است که در این قسمت بررسی می شود:

1. میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: مبنای حقوقی آزادی بیان در بند 2 ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوب 16 دسامبر 1966 (مطابق 25آذر1345)، مجمع عمومی سازمان ملل متحد (http://www.unic-ir.org/treaties.htm) ذکر شده است. بنابراین بند، هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سرحدات، خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود شخص است.

حدود آزادی بیان در بند 3 ماده 19 میثاق آمده است: اعمال حقوقی مذکور در بند 2 این ماده مستلزم حقوق و مسئولیت های خاص است و لذا، ممکن است تابع محدودیت های معینی بشود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد: الف. احترام به حقوق یا حیثیت دیگران؛ ب. حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی.

2. اعلامیه جهانى حقوق بشر: مبنای آزادی بیان در مواد 18 و 19 اعلامیه جهانى حقوق بشر ذکر شده است. براساس ماده 18 این اعلامیه، هرکس حق دارد که از آزادى فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق متضمن آزادى تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادى اظهار عقیده و ایمان است و نیز شامل تعلیمات مذهبى و اجراى مراسم دینى است. هرکس مى تواند از این حقوق، منفرداً یا مجتمعاً، به طور خصوصى یا به طور عمومى برخوردار باشد. بنابر ماده 19 اعلامیه مذکور، هرکس حق آزادى عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابى نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزى، آزاد باشد (دانش پژوه و خسروشاهی، 1385، ص 288).

محدودیت های آزادی در ماده 29 این اعلامیه آمده است: هرکس در اجراى حقوق و استفاده از آزادی هاى خود، فقط تابع محدودیت هایى است که به وسیله قانون، منحصراً به منظور تأمین، شناسایى و مراعات حقوق و آزادی هاى دیگران و براى مقتضیات صحیح اخلاقى و نظم عمومى و رفاه همگانى، در شرایط یک جامعه دموکراتیک وضع گردیده است (همان، ص 290).

3. اعلامیه اسلامى حقوق بشر: مبانی و حدود آزادی بیان در ماده 22 اعلامیه اسلامى حقوق بشر مطرح شده است:

الف. هر انسانى حق دارد نظر خود را به هر شکلى که مغایر با اصول شرعى نباشد آزادانه بیان دارد.

ب. هر انسانى حق دارد براى خیر و نهى از منکر بر طبق ضوابط شریعت اسلامى دعوت کند.

ج. تبلیغات یک ضرورت حیاتى براى جامعه است و سوء استفاده و سوء استعمال آن و حمله به مقدّسات و کرامت انبیا یا به کارگیرى هر چیزى که منجر به ایجاد اختلال در ارزش ها، یا متشتّت شدن جامعه یا زیان یا متلاشى شدن اعتقاد شود، ممنوع است.

د. برانگیختن احساسات قومى یا مذهبى و یا هر چیزى که منجر به برانگیختن هر نوع حس تبعیض نژادى گردد، جایز نیست (همان، ص 297).

نتیجه گیری

آزادی بیان ابزاری قابل استفاده با اهدافی متفاوت است. از این رو، از دیدگاه اسلام، اصل آزادی بیان پذیرفته شده است، اما مبانی آن با دیگر ادیان و مکاتب متفاوت است؛ زیرا این آزادی در خدمت انسان و برای رسیدن به سعادت حقیقی و فلسفه خلقت است و به همین سبب، حدود آزادی بیان نیز از دیدگاه اسلام متفاوت است و این حدود را دین تعیین می کند. از این رو، مبانی و حدود دینی آزادی بیان برای رسیدن انسان به سعادت دنیا و آخرت است. در حقوق داخلی، که غالباً از دین مبین اسلام گرفته شده، مبانی و حدود فقهی تا حدی رعایت شده است. ازاین رو، در این حقوق، موازین و احکام اسلامی و منافع و مصالح عمومی، به عنوان مبانی آزادی بیان مطرح شده و اهانت به مقدّسات ممنوع گردیده است. برخلاف قوانین داخلی، در اسناد بین المللی مبانی و حدود آزادی بیان (بجز در اعلامیه اسلامى حقوق بشر) بیشتر مادی است.

منابع

نهج البلاغه (1379)، ترجمه محمد دشتی، قم، مشهور.

ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، محمد بن على (1376)، الامالی (للصدوق)، چ ششم، تهران، کتابچى.

ـــــ (1378ق)، عیون اخبار الرضا ( علیه السلام )، تهران، جهان.

ـــــ (1413ق)، من لا یحضره الفقیه، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى.

ابوحسین (1371)، آزادی ابراز عقیده یا اهانت به توده ها، ترجمه احمد بهپور، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.

آذر نوش، آذرتاش (1383)، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، چ چهارم، تهران، نی.

آمدى، عبدالواحدبن محمد (1410ق)، غرر الحکم و درر الکلم، چ دوم، قم، دار الکتاب الاسلامی، قم.

جوادی آملی، عبدالله، آزادی بیان 1384، مجله پاسدار اسلام، ش 283.

دانش پژوه، مصطفی و قدرت الله خسروشاهی (1385)، فلسفه حقوق، چ دهم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره ).

راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیه.

سبحانی تبریزی، جعفر (1384)، آزادی و دین سالاری، قم، موسسه امام صادق ( علیه السلام )، قم.

شبر، سیدعبد الله (1412)، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دار البلاغه للطباعه و النشر.

طباطبایى، سیدمحمدحسین (1374)، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، چ پنجم، قم، انتشارات اسلامى.

طبرسى، احمد بن على (1403ق)، الاحتجاج على اهل اللجاج، مشهد نشر مرتضی.

طبرسى، فضل بن حسن (1360)، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ترجمه مترجمان، تحقیقِ رضا ستوده، تهران، فراهانی.

ـــــ (1377)، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه مترجمان، تحقیق با مقدمه آیت الله واعظ زاده خراسانى، چ دوم، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى.

طوسى، محمد بن حسن (بی تا)، التبیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمه شیخ آغابزرگ تهرانى و تحقیق احمد قصیرعاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى.

علامه حلى، حسن بن یوسف (1982م)، نهج الحقّ و کشف الصدق، دار الکتاب اللبنانی.

ف ی ض ک اش ان ی ، م ح م دب ن ش اه م رت ض ی (1415ق)، تفسیر الصافى، تحقیقِ حسین اعلمى، چ دوم، تهران، الصدر.

قانون مطبوعات، مصوب 22/12/1364 مجلس شورای اسلامی و اصلاحات مصوب 21/5/1377 و 30/1/1379.

ـــــ 22/12/1364 مجلس شورای اسلامی.

قرشى، سیدعلى اکبر (1371)، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

کلینی، محمد بن یعقوب (1365)، کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

ـــــ (1429ق)، الکافی، قم، دار الحدیث.

لیثى واسطى، على بن محمد (1376)، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث.

مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار، چ دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

مصباح، محمدتقی (1388)، نظریه حقوقی اسلام، (مشکات، ج 1)، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره ).

مصطفوى، حسن (1360)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

مطهری، مرتضی، نرم افزار مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 1، انسان و سرنوشت؛ ج 24، آینده انقلاب اسلامی ایران.

مکارم شیرازى، ناصر (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، تهران.

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوب 16 دسامبر 1966 (مطابق 25/9/1345 هجری شمسی)، مجمع عمومی سازمان ملل متحد.

 سیداحمد مرتضایی: دانش آموخته حوزه و کارشناس ارشد حقوق عمومی.

سیدابراهیم حسینی: استادیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

فصلنامه معرفت حقوقی – سال دوم، شماره دوم، پیاپی 4،

منبع : فارس

مدیر سایت سایبرلا
مدیر سایبرلا

مدیر سایت سایبرلا

برای مشاهده مطالب سایت از طریق کانال تلگرام می توانید عضو کانال سایبرلا شوید! عضویت در کانال تلگرام

مطالب زیر را حتما بخوانید:

قوانین ارسال دیدگاه در سایت

چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد. چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

نظرات کاربران

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دو + 17 =

    لینک کوتاه :

    عضویت در خبرنامه ویژه مشتریان سیگما پلاس

    با عضویت در خبرنامه ویژه سیگما پلاس از آخرین جشنواره های سایت باخبر شوید!