دستگیری خواستگار تلگرامی پس از ربودن تازهعروس
اعتماد بیجا در شبکههای اجتماعی خانوادههای بسیاری را متلاشی کرده است.
به گزارش روزنامه جوان، خواستگار کینهجو وقتی متوجه شد دختری که از او خواستگاری کرده بود، ازدواج کرده است، سناریوی آدمربایی را طراحی کرد.
چند روز قبل مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی دختر جوانش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: امروز مراسم نامزدی دخترم الناز بود. قرار بود دخترم با پسر عمویش ازدواج کند به همین دلیل ساعتی قبل همراه خواهرش به آرایشگاه رفت تا برای مراسم نامزدی آماده شود. در حالی که مادرش و بستگان در خانهمان همه منتظر آنها بودیم، دختر کوچکم با حالتی نگران تنها به خانه آمد و گفت زمانی که در آرایشگاه بودیم، زنی داخل آرایشگاه آمد و به الناز گفت فردی با شما کار دارد و الناز هم بیرون رفت و دیگر برنگشت. دقایقی بعد من نگرانش شدم و به بیرون رفتم، اما از الناز خبری نبود و فکر کردم او برای انجام کاری به خانه آمده است. شاکی ادامه داد: پس از شنیدن حرفهای دخترم همگی شوکه شدیم و همه با نگرانی برای پیدا کردن دخترم به جستوجو پرداختیم و حتی به بیمارستانها و مراکز درمانی هم سر زدیم، اما هیچ خبری از دخترم نیافتیم و مراسم عروسی دخترم به مراسم غم و اندوه تبدیل شد. وی در پایان گفت: دخترم در روز مراسم نامزدیاش به طرز مرموزی ناپدید شد و الان درخواست دارم دخترم را پیدا کنید و خانواده ما را از نگرانی نجات دهید.
آغاز تحقیقات جنایی برای یافتن تازه عروس
با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان مبارزه با آدمربایی پلیس آگاهی پایتخت به دستور قاضی آرش سیفی، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن تازه عروس وارد عمل شدند. نخستین بررسیهای کارآگاهان نشان داد الناز مدتی قبل از طریق شبکه اجتماعی تلگرام با پسر جوانی به نام سیروس آشنا شده است، اما مدتی بعد الناز ارتباطش را با سیروس قطع میکند. همچنین در تحقیقات بعدی مشخص شد سیروس وقتی با پاسخ منفی الناز برای ازدواج روبهرو میشود از طریق پیامک و تلفن وی را تهدید میکند. در چنین شرایطی مأموران سیروس را به عنوان مظنون این حادثه تحت تعقیب قرار دادند که دریافتند همزمان با گم شدن دختر جوان، سیروس هم به طرز مرموزی ناپدید شده است.
پیدا شدن تازه عروس پس از دو روز
در حالی که تحقیقات حکایت از آن داشت که سیروس تازه عروس را در روز عروسیاش ربوده است و بررسیها برای دستگیری وی ادامه داشت، مأموران متوجه شدند دو روز پس از حادثه سیروس تازه عروس را رها کرده است.
الناز پس رهایی به مأموران گفت: مدتی قبل از طریق شبکه اجتماعی تلگرام با سیروس آشنا شدم. او خودش را مهندس معرفی کرد و گفت خانواده پولداری دارد. ما مدت زیادی از طریق تلگرام و تلفنی با هم ارتباط داشتیم به طوری که به هم وابسته شدیم. سیروس خیلی به من ابراز علاقه میکرد و در نهایت پیشنهاد ازدواج داد. بعد از آن بود که با او در بیرون قرار گذاشتم. او با چربزبانی مرا فریب داد و من هم موضوع خواستگاری او را با پدرم در میان گذاشتم تا اینکه سیروس همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمدند. تحقیقات پدرم نشان داد که سیروس به من دروغ گفته است و مرد مناسبی برای ازدواج با من نیست، به همین دلیل من به پیشنهاد ازدواجش جواب رد دادم.
با تهدید چاقو از آرایشگاه مرا ربود
پس از این تهدیدهای سیروس ادامه داشت و هر روز از طریق پیامک و تلفنی مرا تهدید میکرد و میگفت اگر با او ازدواج نکنم، مرا میکشد، اما من به تهدیدهای او توجهی نکردم تا اینکه متوجه شد قرار است با پسر عمویم ازدواج کنم. روز حادثه من همراه خواهرم به آرایشگاه رفتیم و قرار بود ساعتی بعد داماد با خودرواش به دنبال من بیاید و مرا از آرایشگاه به خانه ببرد. هنوز دقایقی از آمدنمان به آرایشگاه نگذشته بود که زن میانسالی به داخل آرایشگاه آمد و گفت پسر جوانی با الناز در بیرون کار دارد. من احتمال دادم داماد باشد و به همین خاطر از آرایشگاه بیرون آمدم که با سیروس روبهرو شدم. او جلوی خودرواش ایستاده بود و مرا صدا زد. از ترس آبرویم به او نزدیک شدم و خواستم از او بخواهم محل را ترک کند که ناگهان چاقویی به پهلویم گذاشت و تهدید کرد سوار خودرواش شوم. از ترس آبرو و جانم سکوت کردم و سوار خودرواش شدم. احتمال دادم سیروس میخواهد با من حرف بزند و اصلاً فکر نمیکردم او قصد ربودن مرا دارد که با خودرواش به طرف جاده قم حرکت کرد. من با گریه و التماس از او خواستم مرا رها کند، اما سیروس خیلی عصبانی بود و مرا به شدت کتک زد و تهدید به مرگ کرد. مرا به دفتر ازدواج برد تا به زور به عقد خودش در آورد.
او ابتدا مرا به شهر قم و در آنجا پس از تهدید و کتککاری به دفتر ازدواجی برد و خواست مرا به زور به عقد خودش در آورد، اما وقتی مسئول دفتر ازدواج متوجه شد من راضی نیستم، قبول نکرد ما را به عقد هم در آورد. سیروس در این دو روز مرا چند بار به دفتر ازدواج در شهر قم و چند شهر دیگر هم برد، اما موفق نشد مرا عقد کند. در یکی از دفترخانههای ازدواج من با گریه و التماس از دفتردار درخواست کمک کردم و گفتم او مرا ربوده است، اما سیروس آنها را با چاقو تهدید کرد به طوری که دفتردار جرئت روبهرو شدن با او را نداشت. در این دو روز من متوجه شدم خانوادهاش با او در تماس هستند و از سیروس میخواهند تا مرا به تهران بیاورد و دوباره به خواستگاری من بیایند. او در این دو روز مرا داخل خودرواش نگه داشت و التماسهای من هم فایدهای نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم او را فریب دهم. پس از این من به سیروس گفتم اگر مرا رها کند، خانوادهام را برای ازدواج با او راضی میکنم. در نهایت سیروس راضی شد و مرا پس از دو روز به تهران آورد و رها کرد.
وی در پایان گفت: وقتی مرا رها کرد بلافاصله خانوادهام مراسم عروسی ام را برگزار کردند تا مزاحمتهای سیروس پایان یابد، اما سیروس هنوز هم تهدیدهای پیامکیاش ادامه دارد و تهدید میکند باید از شوهرم طلاق بگیرم.
دستگیری خواستگار سمج
پس از تحقیقات از تازه عروس، کارآگاهان تحقیقات خود را برای دستگیری خواستگار سمج آغاز کردند تا اینکه چند روز قبل وی را دستگیر کردند.
متهم در بازجوییها ابتدا منکر آدمربایی شد، اما وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد به آدمربایی اعتراف کرد. وی گفت: پس از آشنایی با الناز عاشق و شیفته او شدم. من از الناز خواستگاری کردم، اما خانوادهاش مخالفت کردند. وقتی متوجه شدم او قصد دارد با پسر عمویش ازدواج کند، نقشه ربودنش را طراحی و اجرا کردم. من قصد داشتم چند روزی او را پیش خودم نگه دارم تا خانوادهاش با ازدواج ما موافقت کنند. تحقیقات از متهم به دستور قاضی سیفی از سوی مأموران پلیس ادامه دارد.
نظرات کاربران