۳۰ سالگی یک پدیده؛ اینترنت، مخلوقی حاکم بر خالق
سایبرلا؛ مگر اینترنت بلایی بر سر انسان آورده است؟ مگر راحتی را سختی کرده است؟ مگر ممکنی را ناممکن کرده است؟ مگر داشتنی را نداشتن کرده است؟ پاسخ به این نوع سوالها در عین خیر، بله است؛ به این معنا که به هیچ عنوان صفرویکی نیست.
۳۰ سال از تحول شگرف دنیا گذشت. سی سال پیش برای زندگی بشر اتفاقی افتاد که به مثابه یک انقلاب بود. انقلابی که تا به امروز میتوان آن را بزرگترین سامانه طراحی و اجرا شده به دست انسان نامید. با این حال بسیاری اعتقاد دارند با وجود همه تغییرات، امکانات و رفاهی که این سامانه برای انسان بوجود آورده است، همچنان بعد از سه دهه بسیاری از قابلیتهای آن رنگ واقعیت به خود نگرفتهاند و ما باید منتظر دگرگونیهای به شدت عظیمتری باشیم.
پدیده اینترنت در نوزدهمین سال از قرن بیستویکم دیگر به عنوان عضوی متصل به هر فرد شناخته میشود؛ آن طور که دیگر نمیتوان عدم حضور این عضو را حتی تصور کرد. عضوی که نبودنش کاستی، غم و ناتوانیهای بسیاری را برای فرد به همراه میآورد. امروزه این عضوِ نادیدنی عملکردی برخلاف دیگر عضوهای دیدنیمان پیدا کرده است؛ یعنی این امکان را دارد تا به تنهایی به هرکجا، هرکس و هرچه میخواهد دسترسیِ برقآسا داشته باشد!
این توانایی جذاب تا 30 سال قبل برای انسانِ کمالطلب میسر نبود. حال که توانسته به وسیله این نامرئیِ نامحدود به بسیاری از کمالجوییهای خود پاسخ دهد، بدیهی است که تمام جزئیات و کلیات حیات ماقبل خود را به آن پیوند بزند. او جزئیاتی مانند نحوه ارتباط، یادگیری، سرگرمی و… تا کلیاتی مثل هویت، ارزشها و رفتارهای خود را به اینترنت گره زده است. او در هزاره سوم، تبدیل به انسانِ اینترنتیزه شده است.
اما چه شده است که در همین ابتدای کار که تازه به سی سالگی خلق این عضو رسیدهایم، صدای فغان برخی از ایجادش درآمده است؟ صدایی که یاد دوران زیستن بدون این عضو نامرئی را در قالب «تقابل سنت و مدرنیته» خاطرنشان میکند. مگر اینترنت بلایی بر سر انسان آورده است؟ مگر راحتی را سختی کرده است؟ مگر ممکنی را ناممکن کرده است؟ مگر داشتنی را نداشتن کرده است؟ پاسخ به این نوع سوالها در عین خیر، بله است؛ به این معنا که به هیچ عنوان صفرویکی نیست.
این صفرویکی نبودن و خوبِ مطلق یا بدِ مطلق نبودن، خود از ویژگیهای استثنائی این عضو سی ساله زندگی بشر است. آنهایی که پاسخِ صفر به سوالهای مطرح شده میدهند غافل از این هستند که چه بخواهیم و چه نخواهیم دیگر این امکان وجود ندارد که اینترنت را از زندگی بشر حذف کنیم. چه آن را دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، دیگر نمیتوان به میل شخصی در دهکده جهانی رفتار کرد. اصلاً مگر میشود این همه رفاه و آسودگی که این شبکههای به هم متصل برای بشر به وجود آوردند را نادیده گرفت و همچنان غاریشکل زندگی کرد؟
برخی نیز پاسخ یک به سوالها میدهند. آنها با توجیه همان رفاه و آسودگی که به وجود آورده، نمیتوانند و یا نمیخواهند که آسیبهای انکارناپذیر آن را در طی این سی سال ببینند. به جرأت میتوان گفت بعد از ورود این عضو نامرئی، تمامی آمارهای رفتاری و اخلاقی انسان با سرعت قابل توجهی روند نزولی به خود گرفته است؛ به طوری که زوال جسمی و ذهنی بشر به وسیله اینترنت تبدیل به سوژه بسیاری از فیلمهای علمی تخیلی شده است!
به هر حال نسل حاضر به عنوان آخرین نسلی خواهد بود که دنیای بدون اینترنت را تجربه کرده است. اگر فرض کنیم که تا به امروز اینگونه نشده به زودی زود بشر هویت خود را کاملاً در اینترنت خواهد دید. ارزشهای خود را از اینترنت به دست خواهد آورد. به وسیله اینترنت شاد و به وسیله آن غمگین خواهد شد. با اینترنت یاد خواهد گرفت و با او فراموش خواهد کرد. اینترنت او را به خواب خواهد برد و اینترنت او را بیدار خواهد کرد. آدمِ آینده با اینترنت به دنیا خواهد آمد، با او بزرگ خواهد شد و با او خواهد مرد.
پدیده اینترنت بهتازگی سی ساله شده است. سی سالهای که میتواند هم نقش آن شهابسنگ مشهور انقراض دایناسورها را برای بشریت بازی کند و هم میتواند در جایگاه کشتی نوح قرار بگیرد. شواهد میگویند که دیگر دیر شده و اینترنت خالق خود را به تصرف خویش درآورده است اما هنوز بازی تمام نشده و همچنان انسان فرصت رهایی و کنترل این سی ساله افسارگسیخته را دارد.
ماخذ: الف
نظرات کاربران